به تو می اندیشم

 

چند روزی است که تنها به تو می اندیشم
از خودم غافلم، اما به تو می اندیشم
شب که مهتاب درآیینه ی من می رقصد
می نشینم به تماشا، به تو می اندیشم
همه ی روز به تصویر تو می پردازم
همه ی گریه شب را به تو می اندیشم
چیستی؟ خواب و خیالی؟ سفری؟ خاطره ای؟
که در این خلوت شب ها به تو می اندیشم
لحظه ای یاد تو از خاطر من خارج نیست
یا در آغوش منی، یا به تو می اندیشم
اگر آینده به یک پنجره تبدیل شود
پشت آن پنجره حتی به تو می اندیشم

دلتنگی

دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من

گراز قفس گریزم کجا روم، کجا من!

کجا روم که راهی به گلشنی ندارم

که دیده برگشودم به کنج تنگنا من

نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل

چو تخت پاره بر موج رها رها رها من

زمن هر آنکه او دور چو دل به سینه نزدیک

به من هر آنکه نزدیک از او جدا جدا من

نه چشم دل به سویی نه باده در سبویی

که ترکنم گلویی به یاد آشنا من

زبودنم چه افزود! نبودنم چه کاهد!

که گوید به پاسخ که زنده ام چرا من

ستاره ها نهفتم در آسمان ابری

دلم گرفته، ای دوست هوای گریه با من.

سیمین بهبهانی

فال ...

یک لحظه چشم دوخت به فنجان خالی ام

آرام وسرد گفت:که در طالع شما...

قلبم تپید، باز عرق روی صورتم نشست

گفتم بگو مسافر من میرسد ؟ و یا...

با چشمهای خیره به فنجان نگاه کرد!

گفتم چه شد؟ سکوت بود و تکرار لحظه ها

آخر شروع کرد به تفسیر فال من...

با سر اشاره کرد که نزدیکتر بیا

اینجا فقط دو خط موازی نشسته است

یعنی دو فرد دلشده ی تا ابد جدا

انگار بی امان به سرم ضربه میزدند

یعنی که هیچ وقت نمی آید او خدا؟؟؟

گفتم درست نیست، از اول نگاه کن 

فریاد زد:بفهم رها کرده او تو را....!!!

همدمم

***

رو به روی پنجره دیوار باشد بهتر است

بین ما این فاصله "بسیار" باشد بهتر است

 ***

من به دنبال کس‍ی بودم که "دلسوزی" کند

همدمم این روزها سیگار باشد بهتر است

***

من نگفتم آنچه حلاج از تو دید و فاش کرد

سر نوشت "رازداری"، دار باشد بهتر است!

 ***

خانه ی بیچاره ای که سرنوشتش زلزله است

از همان روز نخست آوار باشد بهتر است

***

گاه نفرت حاصلش عشق است، این را درک کن

گاه اگر از تو دلم بیزار باشد بهتر است

پل...

دستامون پل یه رویاست روی دره یه خواهش

خواهشی از جنس بارون ، شاید اشتباهی فاحش

من به تو قلبمو دادم تو به من احساس عشقو

روی بوم هم کشیدیم ، رنگ التماس عشقو

***

چشم ما از جنس نور و توی شب رنگ ستاره

توی لحظه های پر درد ، رویِ بال غم سواره

با تموم این یه رنگی من و تو حادثه بودیم

پیش هم بودیم و اما سر به هم نسپرده بودیم

***

عاقبت دست زمونه این پلو از هم جدا کرد

مهتاب تنهای شب ها اسممو بازم صدا کرد

تو برو سفر سلامت من با خاطرات عجینم

تو ز من دوری و اما تو رو هر لحظه می بینم

به سرعت برق ....

زندگیست دیگر!

همیشه که همه رنگ‌هایش جور نیست،

همه سازهایش کوک نیست!

باید یاد گرفت با هر سازش رقصید،

حتی با ناکوک ترین ناکوکش...

اصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن!

حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد...

به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند،

به این سالها که به سرعت برق می گذرند....

تقدیر من

این خونه بی تو واسه من خونه نمی شه

امشب خیالت باز منو دیوونه تر کرد

 

پیچیدن عطر قدیمیت توی خونه

یکدفعه قبل از خواب، باز چشمامو تر کرد

 

این صحنه ها کم کم دارن تکراری می شن

هر کی رو می بینم تو رو یادم می یاره

 

هیچ کس رو جای تو نمی تونم بزارم

عشقی که دستش رو توی دستم بزاره

 

هر جا که باشی تو ، تموم قلبم اونجاست

انگار فکرم رو بهت زنجیر کردن

 

من خیلی وقته چشممو رو جاده دوختم

این انتظار تو چشامو پیر کردن

 

تقدیر شاید یه امیده واسه موندن

شاید بتونه باز تو رو اینجا بیاره

 

خیلی دلم می خواد شبیه روز اول

وقتی که می بینیم همو بارون بباره

 

من پای حرفم موندم و جایی نرفتم

حسی بهم میگه دوباره بر می گردی

 

می بینی مثه شمع دارم آروم می سوزم

پروانه می شی و همش دورم می گردی

تو ...

وقتی که دلتنگی به قلبه من
محکم داره هی مشت میکوبه
تورو یک لحظه دیدن کافیه تا که
بفهمم عشق با چشمات چقد خوبه

درست اون لحظه ای که غرق افسوسم
درست وقتی که تر مشن دوتا چشمام
همون موقع اس که با دلگرمیات میشه
بفهمم واقعا چی از خدا میخوام

همون لحظه که پر میشم به دلشوره
همون وقتا که از تنهایی لبریزم
میای و عطرتو پر میشه تو جونم
و من واسه دوتامون قهوه میریزم

تمومه لحظه های زرد پاییزیم
همون وقتا که دنیام ماتمه محضه
بهار و با خودت میاری تو خونه
مثل تحویل ساله با تو هر لحظه

                                                                     مهسا معصومی

وطنم...

خاک پاکت سرمه چشم منو                                    روی دشمن مایه خشم منو

سبزِ سبزت مایه دلدادگی                                       سرخی تو لاله آزادگی

ایران، ایرانِ من، نام تو عشق و وطنم

مرزِ تو تن پوشِ منو، حک شده بر جان و تنم

مشتِ دماوندِ سپید                                                    بر پیکرِ دیوِ پلید

خشمِ خروشانِ خزر                                               رنگ از رخِ ماتم کشید

ایران، ایرانِ من، نام تو عشق و وطنم

مرزِ تو تن پوشِ منو، حک شده بر جان و تنم

این بیرق پیروزی است                                            بر قله دوران ها

این نغمه آزادی است                                              در دامن طوفان ها

این سجده خورشید است                                       بر قبله عاشق ها

لبخنده ناهید است                                                    بر رقص شقایق ها

ایران، ایرانِ من، نام تو عشق و وطنم

مرزِ تو تن پوشِ منو، حک شده بر جان و تنم

گر دشمن پر تلبیس                                               بر پیکر تو تازد

یا اینکه به افکارش                                                 ویرانی تو سازد

این پیکر بی مقدار                                                 بر دامنت اندازَم

این نفسِ فرومایه                                                  من خِشت و پی اَت سازَم

در بند و فغان گردم                                               آزاد و رها باشی

بگذشته ز جان گردم                                             آکنده ز جان باشی

ایران، ایرانِ من، نام تو عشق و وطنم

مرزِ تو تن پوشِ منو، حک شده بر جان و تنم

بیوگرافی


بیوگرافی : حمید فرخ نژاد

تاریخ تولد : 1348  * محل تولد : آبادان  * مدرک تحصیلی : فارغ التحصیل  کارگردانی تاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران

شروع فعالیت سینمایی با فیلم در کوچه‌های عشق (خسرو سینایی) به عنوان بازیگر و دستیار کارگردان در سال 1369.

فیلم‌های سینمایی

    ۱۳۶۹ در کوچه‌های عشق (خسرو سینایی) **  ۱۳۷۸ عروس آتش (خسرو سینایی) ** ۱۳۸۰ ارتفاع پست (ابراهیم حاتمی‌کیا)

    ۱۳۸۱ تب (رضا کریمی) **  ۱۳۸۳ به رنگ ارغوان (ابراهیم حاتمی‌کیا) ** ۱۳۸۳ طبل بزرگ زیر پای چپ (کاظم معصومی)

    ۱۳۸۴ صحنه جرم، ورود ممنوع (ابراهیم شیبانی) ** ۱۳۸۴ چهارشنبه سوری (اصغر فرهادی)

    ۱۳۸۶ آتشکار (محسن امیریوسفی) **  ۱۳۸۷ پوسته (مصطفی آل احمد) ** ۱۳۸۷ پوست موز (علی عطشانی)

    ۱۳۸۷ حریم (سیدرضا خطیبی سرابی) ** ۱۳۸۸ همبازی (غلامرضا رمضانی) ** ۱۳۸۸ شب واقعه (شهرام اسدی)

    ۱۳۸۸ بیداری رویاها (محمدعلی باشه آهنگر) ** ۱۳۸۸ دموکراسی تو روز روشن (علی عطشانی)

    ۱۳۸۸ شکلات داغ (حامد کلاهداری) **۱۳۸۸ در انتظار معجزه (رسول صدرعاملی) **۱۳۸۹ چرخ و فلک (بهرام بهرامیان)

   ۱۳۹۰ محمد (ص) (مجید مجیدی) ** ۱۳۹۰ گشت ارشاد (سعید سهیلی) ** ۱۳۹۰ روزهای زندگی (پرویز شیخ‌طادی)

   ۱۳۹۰ دوباره با هم (روزبه حیدری) ** ۱۳۹۰ زندگی خصوصی آقا و خانم میم (روح‌الله حجازی)

 نویسندگی، کارگردانی و تولید :

    ۱۳۷۶ کوچه پاییز (خسرو سینایی) - مدیر تولید ** ۱۳۷۸ عروس آتش (خسرو سینایی) - فیلمنامه‌نویس

    ۱۳۷۹ سفر سرخ - فیلمنامه‌نویس و کارگردان

تئاتر :

    ۱۳۸۲ شب هزار و یکم (بهرام بیضایی) - بازیگر

مجموعه‌های تلویزیونی :

    ۱۳۸۶ حلقه سبز (ابراهیم حاتمی‌کیا) بازیگر  **۱۳۸۹ گمشده - - بازیگر مهمان ** ۱۳۸۹ حبیب (داریوش یاری) تله فیلم

    ۱۳۸۹ قلب یخی (اولین سریال بخش خصوصی ایرانی شامل سه فصل ۱۲ قسمتی) - (محمدحسین لطیفی) - بازیگر

جوایز حمید فرخ نژاد :

    سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و بهترین فیلمنامه در هجدهمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم عروس آتش - (۱۳۷۸)

    تندیس جشن خانه سینما (بهترین فیلمنامه - بهترین بازیگر) برای فیلم عروس آتش - (۱۳۷۹)

    جایزه بهترین بازیگر جشنواره سینمای خانواده ارومیه برای فیلم ارتفاع پست

    جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کارلووی واری به طور مشترک (۲۰۰۰)

    جایزه بهترین بازیگر سال به انتخاب منتقدان مجله فیلم (۱۳۸۰ و ۱۳۸۱)

    جایزه بهترین بازیگر جشنواره فیلم مسکو برای فیلم طبل بزرگ زیر پای چپ (۱۳۸۴)

    جایزه بهترین بازیگر مرد در پنجاه و چهارمین جشنواره فیلم آسیا و اقیانوسیه برای فیلم شب واقعه (۱۳۸۹)

    جایزه بهترین بازیگر مرد در اولین دوره جشنواره جام جم برای فیلم حبیب (۱۳۹۰)